كامين

مامان سرما خورده

سلام ماماني  اميدوارم حالت خوب باشه و سرماخوردگي مامان اذيتت نكنه ديشب با بابايي رفتيم پيش دكتر مقصودي ، همون دكتري كه قراره تو رو بدنيا بياره  اونم گفت بايد دارو بخورم و من كلي قصه دارم كه مجبورم دارو مصرف كنم دعا مي كنم اين داروها تو رو ناراحت نكنه  بابايي امروز رفت مسافرت ، وقتي بابا مي ره مسافرت من ناراحت مي شم ، آخه تنها مي شم ديگه هرچند خاله نجي و سن ميان پيشمون تا ما تنها نباشيم :)     ...
2 آبان 1391

لباساي جديد

عزيزكم ديشب با بابايي رفتيم واست لباساي خوشگل خريديم دلم مي خواست هر چيز قشنگي كه مي بينم برات بخرم بابا امروز صبح مي گفت دلم واسه نيني تنگ شده، 5 ماه ديگه خيلي زياده تا نيني بياد. مامان همه چشم انتظارت هستن مامان زهرا ، مامان مهوش ، همه سراغت رو مي گيرن  هر كي زنگ مي زنه اول از احوال تو مي پرسه :) قول بده سالم و سلامت به دنيا بياي  دنيا واسه آدماي خوب جاي خوبيه  هر روز داري بزرگ تر مي شي لباساي مامان حسابي براش كوچيك شده ...
1 آبان 1391

اولين تكوني كه مامان حس كرد

    عزيز دل مامان امروز تكون خورد و من حس كردم يه حس فوق العاده و دوست داشتني قبل از اين هر روز دلم مي خواست صداي قلبت رو بشنوم تا مطمئن بشم حالت خوبه از اين به بعد ديگه خودت بهم مي گي كه سالم و سرحالي  راستي مامان جون سري قبل كه رفتم پيش دكتر پيري بهم گفت به احتمال 80% ني ني پسره  پس من هنوز هم مطمئن نيستم كه تو پسري يا دختر با اين حال يه سري لباساي پسرونه خوشگل برات خريدم ، 2 هفته ديگه دوباره مي رم پيش دكتر تا با اطمينان 100% جنسيت تو رو بهم بگه و من با خيال راحت همه خريدهاتو كامل كنم من و بابايي خيلي دوست داريم دلمون ميخواد زود بياي پيشمون             ...
30 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به كامين می باشد